امام علی (ع)

ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:39 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:35 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, ] [ 9:30 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

 


ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, ] [ 7:50 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, ] [ 7:35 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:54 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, ] [ 11:1 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, ] [ 10:54 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, ] [ 10:13 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, ] [ 8:59 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, ] [ 8:24 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

ادامه مطلب


برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 آذر 1391برچسب:, ] [ 8:18 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]

 

زبان عشق را گوياترين *** بود طريق درد را پوياترين بود
دل دريايى‏اش درياى خون بود *** ضميرش چون شهادت لاله‏گون بود
صداقت از وجودش رشك مى‏برد *** اصالت از حشورش غبطه مى‏خورد
صلابت ذره‏اى از همتش بود *** شجاعت در كمند هيبتش بود
سلاست در زبانش موج مى‏زد *** كلامش تكيه را بر اوج مى‏زد
غبار عشق، خاك كوى او بود *** عبير و مشك، مست از بوى او بود
على با درد غربت آشنا بود *** على تنهاترين مرد خدا بود
على در آستين دست خدا داشت *** قدم در آستان كبريا داشت‏
نواى عشق از ناى على بود *** اذان سرخ، آواى على بود
شهادت از وجودش آبرو يافت *** شهادت هر چه را دارد از او يافت
‏على سوز و گدازى جاودانه است *** على راز و نيازى عاشقانه است
تپش در سينه‏اش حرفى دگر داشت *** حديث خوردن خون جگر داشت
شگفتا! عشق از او وام گيرد *** محبت آيد و الهام گيرد
تلاطم پيش پايش سخت آرام *** تداوم در حضورش بى سرانجام
توان در پيش پايش ناتوان است *** فصاحت در حضورش بى زبان است
خطر مى‏لرزد از تكرار نامش *** سفر گم مى‏شود در نيم گامش‏
يورش از ذوالفقارش بيم دارد *** تهاجم صحبت از تسليم دارد
كفش خونين‏ترين گل پينه را داشت *** ضميرش صافى آيينه را داشت
من او را ديده‏ام در بى كرآنها *** فراتر از تمام كهكشانها
من او را ديده‏ام آن سوى بودن *** فراز لحظه ناب سرودن
من او را ديده‏ام در فصل مهتاب *** درون خانه مهتابى آب
على را از گل «لا»«آفريدند *** براى عشق، مولا آفريدند
سخن هر چند گويم ناتمام است *** سخن در حد او سوداى خام است
ز دريا قطره آوردن هنر نيست *** زبانم را توانى بيشتر نيست
ولى تا با سخن گردد دلم جفت *** بگويم آنچه آن شوريده مى‏گفت
«على را قدر، پيغمبر شناسد *** كه هر كس خويش را بهتر شناسد»
ای شیر خدا شاه ولایت مددی *** ای بحر سخا خان عنایت مددی
در وادی بی کفایتی حیرانم *** ای صاحب رتبه کفایت مددی
در کعبه و در کنشت موجود علی است *** عالم همه طالبنند و مقصود علی است
نیک ار نگری حقیقت اشیا را *** ز آئینه کاینات مشهود علی است


برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, ] [ 11:35 ] [ جلال کامیاب فر ] [ ]
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان امام علی (ع) و آدرس jalal1360.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
امکانات وب

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 21
بازدید کل : 8057
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 21
بازدید کل : 8057
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1